من پاییزو خیلی دوست دارم . از بچگیم دوست داشتم. یادش بخیر این موقه ها که میشد چقد شوق و ذوق مدرسه داشتم ،کتاب ، لباس فرمِ مدرسه وااااااای که چه دنیای شیرینی داشتیم و قدرشو نمیدونستیم همیشه این موقه ِ سال که میشه یاد مشقام میافتم که نمینوشتم و به معلممون میگفتم دفترمو یادم رفته بیارم . هنوزم دوستش دارم پاییزو. شاید مدرسه رفتن بهانه ایی بود برای دوست داشت پاییز شایدم پاییز بهانه ایی بود برای دوست داشتن مدرسه !!!...
من الهه رو خیلی دوست دارم خیلی. خیلی دلتنگم از اینکه داره میره ،میخواد انصراف بده و دوباره کنکور بده اونم بعد از دو سال . حتمآ خیلی اراده کرده که میخواد این کارو بکنه من سعی نمیکنم منصرفش کنم ولی نمیتونم ناراحتیمو هم ازش قایم کنم نمیخوام سست بشه تو تصمیمی که گرفته ولی واقعآ دلتنگو ناراحتم از این که دیگه تو دانشگاه با هم نیستیم ...
من گل شمعدونی رو هم خیلی دوست دارم ...
وقتی چشت پاییز میشه
باغ دلت گلریز میشه
تصویر غم میشینه تو
چشم سیاهت
وقتی چشت لبریز میشه
اشکای تو آویز میشه
دونه دونه میچیکه از چشم سیات
نمی دونی دل ادم را چه میشکونی
خودت بهتر از هر کی میدونی
که بارون پاییز می سوزونه دل ادما رو
ای نمی دونی دل ادم را چه میشکونی
خودت بهتر از هر کی میدونی
که بارون پاییز می سوزونه دل ادما رو
میخوای بری حرفی نداری
اشکات دارن جار میکشن
رفتن همیشه پر غمه
انگار دارن داد میکشن
آی نمی دونی دل ادم را چه میشکونی
خودت بهتر از هر کی میدونی
که بارون پاییز می سوزونه دل ادما رو
آی نمی دونی دل ادم را چه میشکونی
خودت بهتر از هر کی میدونی
که بارون پاییز می سوزونه دل ادما رو
دل ادما رو دل ادما رو
آی دل ادما رو
دل ادما رو دل ادما رو
دل ادما رو دل ادما رو